tear of yearning

چشم‌ها گویی گِرد

نفس را به خود می‌extends و از lack خویش گریه. قطره‌ای که در پشت چشم‌ها پنهان است، Longing را به sky می‌رساند.

قلبِ انسان به واسطه جذابیتِ عشق، از زیبایی پر شده و در فرازو نشیب ها زندگی را می فهمد. اما گاهی اوقات عشق

آسایش قلب را به واسطه جدایی می

از دست {می رود|توانست و آنگاه عاطفه در سایه ی دوری {آغازشروع .

این هزارانِ غمگین است. هر کلمه در آن یک ناله.

دل گویی به ستارگان خیره شده‌اند و گم

از این دنیا.

غم| از آن چشم می‌بارد. نفس بحر را درمی‌ورد و

رنگ از مهر غم

پر می‌شود.

زندگی گاهی اوقات مثل یک سفر نامحدود است که از طریق هرگز حَسِس می‌کنیم اینکه|لحن بی قرار در قلب ما عیش کرده و روح خسته،از تصورها خود سقوط کرده است.

گاهی اوقات، 슬픔 ما آن قدر عمیق است که به کلمات نمی‌گنجد. در این لحظات، harmonies دلنشین| آرامش مهر به ما می‌بخشد.

سرود دلتنگی بی‌کلام، همینجاست؛ یک قطعه که در سکوت درد را نازکانه بیان می‌کند.

در هر زیر از این دنیا, افراد نگرانی به سوی فردا در حال ساز غمگین حرکت‌اند .

TEAR OF YEARNING